باز كن پنجره را بوي رضا ميآيد
بوي تسليم و رضا از همهجا ميآيد
باز كن پنجره را بوي كسي ميآيد
كه ز انفاس خوشش بوي خدا ميآيد
باز كن پنجره وفوج ملائك را بين
كه به پا بوسيش از اوج سماء ميآيد
يا رب اين بارگه كيست از بام و درش
بوي گل، بوي صفا، بوي خدا ميآيد؟!
تربت كيست در اينجا كه زهر درهي آن
بوي محبوب شد كرب و بلاء ميآيد؟!
مرقد ضامن آهوست، مگر كز حرمش
بوي معصومه ز قم بر دل ما ميآيد؟!
زار و بيمار غم اويم و ميبينم، نك
كه طبيب دلم از دار شفاء ميآيد
اي رضا جان، منم آن كفتر وحشي غريب
كه به طوف حرمت با رفقا ميآيد
گر غريبم و حقيرم، ولي ميشنوم
كه خوشامد ز غريب الغربا ميآيد
ابوالفضل فيروزي
[صفحه 55]
برچسب : نویسنده : بازدید : 138